نمیدونم چه صیغه ای یه (از اون نوعش نه از اون نوع )که شادونه سر در لب تاپم میشینه و شروع میکنه به نظافت خودش و بعدم کلی با خودش غرغر میکنه البته این بهترین حالت فضولی نکردنشه که من با این نوع صیغه بسیار موافقم ، سلیمانم نیستیم بفهمیم چی غر میزنه که اینقدرم طولانیه اب و دون و قطره تقویتی و بادوم و پسته و سیبش که به راهه تازه یه کلبه خوشگلم به قفسش اضافه کردیم کلا شده دوبلکس از قیمت گوشت و تره با و اجاره خونه ام که بی خبره پس واسه چی غر میزنه
باید یه روز با گربه سرکوچه که مدام دور رو بر خونه میگرده تنهاش بزارم تا بفهمه سیبل گربه میچرخه یعنی چی ، اونوقت هرچی غر بزنه خریداریم
غره دیگه مالیات که نداره.
منم ۲ تا نینی دارم. برفک و پشمک. هم اونا به من عادت کردن هم من به اونا. شادونه قناریه؟ طوطیه؟ عقابه؟
سلام
چه عالی ، شادونه یه نوع طوطیه
برفک و پشمک چی ؟
شکیبا جان
سیسمونی .. نوه ها
گمونم همون بهتره با سیبل گربه ها اشناش کنم
ازدواج
ازدواج می خواد بکنه .. نبضشو بگیر اسم رفقاشو ببر .. هر وقت تند زد مشخص می شه عاشق کیه
اصلا بیاریدش شمال .. بذاریدش پیش خودم .. خرج عروسیشون با من ..
شادونه ما رو ندی دست گربه ها خانوم شکیبا
بله خودمم به این نتیجه رسیدم و حرفتون کاملا درسته ایشون میخوان مزدوج بشن منتها مشکل اینه یه دونه شادونه ما رو بیچاره کرده اگه عیالوار بشه با دو تا شیطون و بلا چه کنیم
خدا دو صد خیر جهان و آخرت بده که خرج عروسیشو تقبل میکنین خدایی خرجا کمر شکن شده
سلام
دست نگه دارید .. دست نگه دارید
من زبان طوطیان رو بلدم .. بجای گربه بسپاریدش به من ..
سلام
نگه داشتم ...نگه داشتم
خواهشا ترجمه کنین ببینم با اینهمه امکاناتی که داره دردش چیه ؟
سلام
پس شکیبا که میگن شمایی
هی میرم توی یه وب قبل از من یه شکیبای دیگه نظر داده
من نظر میدما اما هیچ کی منو نمیشناسه و فکر میکنه من همون شکیبا اولیم آخه این روزا کی به آدرس نگاه میکنه
یه مدت یاد گرفتم مینوشتم شکیبا2 اما بازم زیاد تفاوتی نکرد
باید یه فکرجدید کنم
سلام به روی ماهت
اصلا بی خیال تشخیص ندن میشیم دو قلو 
عجب ، ایرادی نداره به تدریج وقتی بیشتر بهشون سر میزنیم از نوع کامنتامون تشخیص میدن کدوم شکیبائیم
سلام، غر زدن که بد نیست، کافیه یه گوش در باشه و اون یکی دروازه
سلام
بله حق باشماست اما اینکه زبونشو نمیفهمم سخته
شکیبا جان فکر کنم از تنهایی غر میزنه!
درسته چون این نوع باید جفت داشته باشه به فکرش هستم مینو جان
حتما غر غر زدن رو از اهالی خونه یاد گرفته
بلکم ، شاید ، البته از اقایون خونه خانوما که عمرا اهل غر زدن باشن
آدم ها که عوض می شوند...
از سلام و شب بخیر گفتنشان می شود این را فهمید!
از حرف ها و نگاه ها...
از گودال های عمیقی که بین تو و خودشان می کنند و تویش را پر از دلیل می کنند...
آپم
سلام
سیما جان ممنون شعر متن زیبایی بود
اما چه ربطی به پست من داشت ؟
راستی شکیبا جون هی میخوام اینو بهت بگم هی یادم میره ...
عنوان وبلاگت هست زنی با انگشتر عقیق
خیلی از این عنوان خوشم میاد ..
مادر خدابیامرز من همیشه یه انگشتر عقیق دستش بود که بعد از فوتش من برداشتم یادگاری ...
هر چی خاک مادرمه عمر با عزت تو باشه
میخوام بگم هر بار میام اینجا یاد مادرم میفتم
براش فاتحه میخونم و برای رفتگان تو هم ...
هیچی دیگه
دلم خواست اینو بهت بگم
خدا رحمتشون کنه
متشکرم عزیز دلم شما هم سالهای سال با دل خوش و سلامتی در کنار خانواده باشی و از زندگی لذت ببری
از نوجوانی به انگشتر عقیق علاقه داشتم و دستم میکردم حس خوبی بهم میده
اجازه خانوم ما بگیم ؟!!
غلط نکنم شادونه خان عزیز ما ، یک شب که شما در خواب ناز بودی ، اومده لپ تاپ رو روشن کرده ، مطلب 4 مهر وبلاگت رو یواشکی خونده ، واسه همینم هی داره غر میزنه که :
پس چی شد شکیبا خانوووووووووم ؟
نه خداییش بد میگم ؟
اره والا حتما همینه باید براش استین بالا بزنم