تا ساعت ده راحت خوابیدم ، بعد از چه کنم چه نکنمهای معمول چی بپزم چی نپزم یا برا اینکه امروز به دنیا اومدم اشپزخونه رو تعطیل عمومی اعلام کنم (خو نمیشه مملکت و تعطیل کنم که دیگه در حد بضاعت خودمون) تصمیم گرفتم قورمه سبزی بار بزارم بعد دوش بگیرم لباسی که مورد علاقه همسرمه بپوشم ارایش ملیحی تنگش بزنم ، خودمو با آجیل و هندونه و از همه مهمتر چای تازه دم تحویل بگیرم همینطور که به صدای لیلا فروهر گوش میدم خاطره بازی کنم ، تا ظهر بشه و همسرم بیاد در کنارش احساس ارامش دارم البته این حس راحت بدست نیومد ه ، از اول جور همدیگه نبودیم و این جور شدن با صبر و گذشت طرفین بدست اومد
با اجازه تا بعد دوستتون دارم