زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)
زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)

چی میشه

خیلی با هم شوخی میکنیم سربسر هم میزاریم با هم بحث میکنیم در مورد کار و مسائل مختلف صحبت میکنیم یعنی اینقدر که من با پسرم حرف میزنم با همسرم نه

وقتی بره خونه خودش اونوقت تکلیف من چی میشه ؟ خدایا خیلی دلتنگش میشم ، اما چاره چیه همه جوجه ها روزی بزرگ میشن بال در میارن و پرواز میکنن


نظرات 17 + ارسال نظر
آذر دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 23:54 http://dahe40.blogfa.com

امیدوارم همیشه سلامت و شاد در کنار هم باشید
منم از رفاقت شازده ی نوجوونم با خودم لذت می برم . هر چه می گذره داره از شیطنتش کم می شه و رفاقتش بیشتر
بلاگ اسکایی شدی دیگه !

متشکرم شما و شازده هم همیشه خوش و خرم باشین
اره دیگه

سهیلا یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 22:23 http://rooz-2020.blogsky.com/

از منه باتجربه بشنو ازحالا رو خودت کار کن تابعدن کمتر اذیت بشی شکیبا جونم.باید که قبول کنیم روزی بچه ها پرمیگیرن و میرن دنبال زندگیشون...زندگی همینه دوسی جون

Ella یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 19:27 http://oceanic.blogsky.com

من که نه برادر دارم و نه پسر! ولی اونقدر این پستتون پر از احساس بود که اون حستون به قلب من هم جاری شد.. ایشالا هر جا هستن موفق و شاد باشن

پژمان یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 07:34 http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام
خیلی خوبه که مادر و پسر اینقدر با هم صمیمی هستند.و بهتر از همه اینکه میوه دلتون داره ثمر میده. ان شالله همیشه در کنار هم شاد باشید و سلامت.

سلام

خانم آبی شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 14:58 http://mrsblue.blogsky.com

راستی عروسی کی هست؟ الان دارید کارهای عروسی رو انجام میدید؟ خیلی خوووبه

انشاالله سال دیگه

نیلو شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 11:15 http://nil-nil.blogfa.com

خب بذار بهت بگم چی میشه چون تجربه ش کردم!
اوایل فقط گریه می کردم که چقدر پسرم ازم دور شده و روز به روز بدتر میشه...
بعدش خودم رو راضی کردم که این طبیعت زندگی هست...
بعدش دیدم اونم از این دوری ناراحته و به انحاء مختلف می خواد دوباره رابطه قبلی باشه و تو تلاشش موفق بود فقط این وسط باید حواسش به ماریا هم می بود.
الان دیگه برام عادی شده ولی تا فرصت پیدا کنیم باز هم تلاش می کنیم رابطه مون به همون نزدیکی اون روزا باشه.

آخی گریه میکردی اره خیلی دل آدم میگیره
خیلی خوبه که هر دو تلاش کردین از هم دور نمونین

نگین شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 09:31

سلام شکیبا جان

صبح اولین روز هفته ت بخیر و شادی

خواستم بگم از کامنت آقای سید خیلی لذت بردم
حق با ایشونه

شاید اصلا شرایط جدید (متاهل شدنشون) لذت بیشتری بهمون بده .. یه عضو جدید به خانواده مون اضافه بشه و از اون مهمتر، با نوه های خوشگلمون عشق دنیا رو کنیم
(وااااای دلم ضعف رفت از تصورش)!

نگاه خوب و درستیه
خوبه مثبت فکر کنیم تا بهترین ها برامون رقم بخوره انشاالله

سلام عزیز دل
صبح شنبه تو هم بخیر و شادی انشاالله هفته خوبی در پیش داشته باشی
حورا عضو جدید خونواده ماس و کلا واس ماس خیلی خوبه خیلی دوسش دارم انشاالله تو هم یه عروس خوب و ناز نصیبت میشه و حسابی لذت میبری
نوه هم که مال اینده اس

وحید53 شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 08:15 http://razanipoem.persianblog.ir

یه طورایی هم خانی فکری

سید شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 08:15 http://http:/davoodmoghadasi.persianblog.ir

سلام
انساها با شرایط جدی وفق پیدا میکنن. حالا که هستش از وجودش لذت ببرید . وقتی رفت سر زندگیش جور دیگه این لذت ایجاد خواهد شد.
چو فردا شود فکر فردا کنیم

سلام
با حرفتون کاملا موافقم ، چ.فردا شود فکر فردا کنیم

سرور جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 18:18 http://simple-girl.blogsky.com

عاشق ولتنگی های مادرانم

مجتبی پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 22:00 http://mbd1359.persianblog.ir

عشق آتشین: فرزند

باران پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 10:23 http://manedevoneh.blogfa.com

سلام
خدا برات نگه داره

سلام عزیز دل

محمد رضا پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 00:08 http://mmmmmrrrrr.blogfa.com

سلام
دیگه باید دم عروس خانومو دید

سلام
این تنها و بهترین راهه

نگین چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 16:27

خدا شاخ شمشادت رو بهت ببخشه الهی ...

واقعا این پسرهای شوخ و شیطون دنیای مامانهاشون هستن.

پسر منم خیلی سر به سرم میذاره
کمترین کاری که میکنه میاد گیره موهامو باز میکنه موهامو به هم میریزه بعد میگه آخیشششش وجدانم راحت شد!!
بعد میره تو اتاقش
یعنی عاشق همین کاراشم بخدا

گاهی هم بهش میگم دلم گرفته میای بریم یه دوری بزنیم ؟
میخنده میگه نووووووووکر ننه هم هستم !! بزن بریم !!
میریم یه نیم ساعت یکساعتی ماشین سواری کلی هم حرف میزنیم و باورت میشه حرف که میزنه کلی چیزا ازش یاد میگیرم؟!

امسال کنکور داد و من همش خدا خدا میکنم شهر خودمون قبول بشه که نخواد ازم دور بشه ..

من فقط یه ارزو میکنم شکیبا جان
اینکه الهی کسی تو زندگی نصیبشون بشه که نخواد بین مادر و فرزند جدایی بندازه. تصورش هم دردناکه ..

و مهمتر از اون ، امیدوارم ما بزرگترا هم بتونیم طوری رفتار کنیم که تمایلشون برای دیدار ما کم نشه .. الهی آمین ...

ببخش خیلی حرف زدم ولی کی بود میگفت کامنت طولانی دوست دارم ؟

من بودم هنوزم سر حرفم هستم عاشق کامنتای طولانیم
آره والا دنیای ما هستن این شاخ شمشادها زندگی بدون اونا خیلی سخت میشه
پس پسر توام حسابی شیطونه خدا حفظش کنه
چه جالب منم همینطور خیلی چیزا ازش یاد گرفتم
ارزوی خوبیه امین میگم
آمین

یاسر چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 13:38 http://saheb-delan.blogfa.com/

بزار نوه دار بشید سخت تر هم میشه.

ای جان نوه

خانم آبی چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 12:20

بره هم دلش مامانش رو میخواد.. تازه قدردان تر هم میشه!

اره خب درسته اما در هر صورت از ما دور میشه و کمتر میتونیم با هم باشیم

خانم توت فرنگی چهارشنبه 14 مرداد 1394 ساعت 11:55 http://pasazvesal.blogsky.com

آیکون هق هق

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.