زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)
زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)

رقص

ایکاش در بچگی دزدی پیدا میشد و خجالتی بودنمو  ازم  میدزدید  در اینصورت تا اخر عمر مدیونش میشدم ، افسوس که همچین دزدی وجود نداره ، خجالتی بودن از بچگی حتی تا همین الان با من بوده ، بقیه رو پر رو میدونستم و از رفتارشون خوشم نمی اومد بعدها فهمیدم این منم که خجالتی هستم این صفت باعث شد نتونم در جمع درست حرف بزنم نتونم ارتباط برقرار کنم نتونم از حقم دفاع کنم ، دفاع کردن از حق پیشکش حتی اگه  جایی مهمان بودم و مثلا تشنه ام میشد خجالت میکشیدم یه لیوان اب درخواست کنم ، بعدها سعی کردم خجالت و کنار بزارم اما نمیشد وقتی در موقعیت قرار میگرفتم همه چی از یادم میرفت تمام تمرینها قول و قرارهایی که با خودم گذاشته بودم قلبم به شدت میزد انگار قراره اعدامم کنن ، در محیط کارم با وجودیکه جز بهترینها بودم اما مدیران بابت خجالتی و کم سرو زبون بودنم ازم خوششون نمی اومد ، فقط در یه مورد به هیچ وجه احساس خجالت نداشتم اونم موقع رقصیدن ، خب جوونترها خاطرشون نیست زمان ما در مجالس یا عروسی ها اینطور نبود که همه از ریز و درشت با شنیدن آهنگ بپرن وسط و اینقدر شلوغ بشه که چشم چشم و نبینه اون روزا  باید کلی ناز این و اون و میکشیدن تا یکی لطف کنه و یه  کم برقصه ، در این بین تنها کسی که بدون نازکش خودش پیش قدم میشد و تا آخر مجلس هم به زمین نمینشست من بودم ، موقع رقص انگار ادم دیگه ای میشدم چیزی به اسم خجالت در وجودم وول نمیزد رها میشدم بجز خودم هیچکس دیگه ای رو نمیدیدم و ....
نظرات 14 + ارسال نظر
مجتبی چهارشنبه 7 مرداد 1394 ساعت 00:31 http://amz1359.blogsky.com

شما و رقص!!!!!!!!!1 بهتون نمیاد

یاسر دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 15:35

امام از دست این خجالت. منم هم بعله...

بله یادمه یه پست دراین مورد گذاشته بودین

ی پدر دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 12:07 http://neghabesorbi.blogfa.com

سلام

حجب و حیا چه برای مرد و چه برای زن صفت برازنده ای هست.
ولی در جامعه مدنی خجالتی بودن نوعی ضعف محسوب میشه.
البته حجب و حیا و خجالتی بودن دو صفت مختلف ، الزامی نیست که فردی که حجب و حیا داشته باشه خجول هم باشه و یا برعکس :)

سلام
بله حجب و حیا خوبه اما خجالتی بودن اصلا خوب نیست

چه جالب!دقیقا برعکس من بودی

چه خوب که خجالتی نیستی خیلی خوبه

خانم آبی دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 08:27 http://Mrsblue.blogsky.com

چه خوووب.. شما از اینایی که همه دوست دارن توی عروسی دعوتتون کنند پس!

البته الان که تعداد مشتاقان رقص زیاد شده اینقدر که دیگه جا برای رقصیدن پیدا نمیکنیباید برم آخر صف

پژمان دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 08:01 http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام
در خصوص رقص اصلا نظری ندارم چون به شدت آدم بی ذوقی هستم و اصلا نمی دونم این شلنگ تخته انداختن ها (رقصیدن ) یعنی چی و به چه دردی می خوره
ولی من هم تا دوران دبیرستان به شدت از پدیده خود سانسوری و خجالت رنج می بردم ولی آشنایی با چند تا دوست باعث شد بهیود زیادی پیدا کنم.الان هنوز رگه هایی در من از خجالت موجوده که البته بیشتر از جنس حیاست

سلام
رقص چند نوعه یکیش همون شلنگ تخته انداختنه که منم ازش خوشم نمیاد اما رقصی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند
چقدر خوب که زود از این وضعیت بد خارج شدین مخصوصا اقایون اگه خجالتی باشن زندگی براشون خیلی سخت میشه و صد البته حیا خیلی هم خوبه

زرین دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 01:55 http://http//:zarrinpur.blogsky.com

چقدر بانوشته هاتون احساس نزدیکی کنم.لا اقل خیلی خوبه که در مورد رقص خجالتی نبودین.
راستی کار درامد زا وهیجان دار پیدا کردی به ماهم خبر بده

خوش بحالم میشه وقتی کسی احساس نزدیکی با نوشته هام داره
چشم حتما فعلا که در حد حرف و شعاره

هنوز یلدا یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 21:29 http://yet2.blogfa.com

منم عاشق رقصیدنم شکیبا جان

خیلی هم خوب

آنا یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 21:15 http://aamiin.blogsky.com/

وای رقص شکیبا ... یعنی هیچ چیزی تو این دنیا مثل لحظه رقص نیست. همون طوری که گفتی انگار آدم رها می شه.

پس تو هم حسش کردی و دوست داری چه خوب ، هیچی چیزی رقص نمیشه

نیلو یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 19:16 http://nil-nil.blogfa.com

من درست برعکس تو بودم همیشه!
یعنی تو گرفتن حق و حقوق هرگز کم نمیارم. البته دریدگی نمی کنم ولی چنان با استدلال طرف رو می نشونم سرجاش که نگو...
اما هرگز نتونستم با مقوله رقص کنار بیام و تو مجالس همیشه می گفتم بلد نیستم! البته خوب هم بلدم و فقط جلوی خونواده م می رقصم و نه هیچکس دیگه...

چقدر خوب که میتونی راحت حرفتو بزنی و حقتو بگیری ، منکه هنوزم نمیتونم و گاهی که زیادی حق با منه عصبانی میشم و بعد بجای حرف زدن داد و بیداد میکنم که اینطوری برام بدتر میشه
مهم رقصیدنه ادم باید برای دل خودش برقصه و ازش لذت ببره که میبری

سهیلا یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 17:39 http://rooz-2020.blogsky.com/

شکیبای عزیز منم تاوقتی به کلاس خودشناسی نرفتم دچار همین مشکلات بودم.اما خدارو شکر بعدازآموختن چندتکنیک و تمرین این مهارت رو یادگرفتم که هرجا هستم و باشم خودم باشم بدون خجالت و رودربایستی.البته نمیگم کاملا رها شدم اما خیلی خیلی بهترشدم.
راستی درمورد رقصیدن هم منم مثل شما کاملا بیتعارفم و هرجا پای رقص درمیون باشه یک عدد سهیلا درحال درافشانیه.....

راستی سلااااااااااااااااام

سلام سهیلا جان
خب موقع ما این کلاسها نبود حتی من نمیدونستم این یه مشکله که دارم فکر میکردم بقیه مشکل دارن که پر رو هستن
خیلی هم خوب چی بهتر از رقصیدن

نگین یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 17:37

ای جانم !

اینجاست که شاعر میگه :

تو که با عشوه گری
از همه دل میبری
منو شیدا میکنی
چرا نمیرقصی ؟

راستش با خوندن پستت مقوله ای بنام "قر کمر" در وجود بنده نیز جوشیدن گرفت شکیبا جان

خب برقص بقول شاعر خوشگلا باید برقصن

بهار نبش قبر پرستوهاست یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 12:53 http://hghkh.blogsky.com

خوش اومدی

خانم توت فرنگی یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 11:42

واسم جالبه! آخه همیشه فکر می کردم آدم های خجالتی تو رقصیدن جلو جمع بیشتر از هر چیز دیگه ای خجالت می کشن

برای خودمم عجیب بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.