زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)
زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)

سی سال

بعد از سی سال زندگی مشترک تازه همسرجان متوجه شده ما به پاستیل علاقه مندیم و این کش بیار خوشمزه رو به لیست خریدش اضافه کرده ، الان مشغول تناول هستیم امید که دلتان نکشد

جرات یکباره کوتاه کردن زلف رو که نداریم در نتیجه ذره ذره تیشه به ریشه کمند گیسوان نداشته مان (البته ما هم روزی داشتیم)زدیم

کمردرد و پا درد گاهی می اید و می رود ، اینم تکلیف ما رو روشن نمیکنه

نظرات 9 + ارسال نظر
علی امین زاده جمعه 13 بهمن 1396 ساعت 23:51 http://www.veryveryinteresting.com

الان دقیقاً 12 شبهو... هوس پاستیل کردم!

مینو شنبه 23 دی 1396 ساعت 00:00 http://Milad321.blogfa.com

ما امشب جای شما خالی چیپس کدو خوردیم.متاسفانه تا بحال کسی علایق ما را کشف ننموده مگر اینکه بخواهد جلوی خوردنش را بگیرد

نوش جونت
عجب ادمایی

آذر سه‌شنبه 19 دی 1396 ساعت 08:11 http://dahe40.blogfa.com

پس می تونم امیدوار باشم آقای همسر 10 سال دیگه ممکنه یکی از علاقه مندی هام رو کشف کنه !

بله که میتونی

محمد رضا شنبه 16 دی 1396 ساعت 10:29 http://hamsayehmah.blog.ir

سلام
پاستیل برای تقویت استخوانها مفید است .. صلواد رو محکم بفرس
با تشکر از آقای همسر

سلام
چه خوب

یاسر شنبه 16 دی 1396 ساعت 08:57

خوش بگذره:)))))

ممنون

خورشید جمعه 15 دی 1396 ساعت 08:44

اگر الان پیشم بودی سفت وسخت فشارت میدادم!!!
قلب:گل
اگر جای همسر گرام بودم 30 بار یار خوشگل و بانمکم را می بوسیدم !!

سلام خورشید نازنین
ای جانم الهی بگردمت قربون دل مهربونت
عزیزمی

پیمان جمعه 15 دی 1396 ساعت 00:50 http://freemine.blog.ir/

تو حلقم این کشفیات همسر خخخ

ما آخر نفهمیدیم این تو حلقم گفتن نسل جدید به چه معناست

نگین پنج‌شنبه 14 دی 1396 ساعت 22:57

سلام شکیبا جان

الان ما دلمان کشید! و چون پاستیل در منزل نداشتیم بجایش پرتقال آوردیم خوردیم

منم موهامو گذاشتم کمی بلند بشه.. الان نه کوتاهه نه بلند، هی حوصله ام سر میره، میگم برم کوتاه کنم دخترم میگه مامان کمی تحمل کن بلند بشه ... همون تحمله سخته خوب!!

از کمردرد که نگو که رفیق همیشگیمه!
گاهی رعایت میکنم بهتر میشه اما گاهی که کارم زیاده خوب نمیشه کاریش کرد ..

امیدوارم همیشه تنت سلامت و دلت خوش باشه نازنین

سلام نگین جان
نوش جونت ، ولی پاستیلم در برنامه خرید بزار خدایی تنها بشینی و یه بسته پاستیل دستت باشه و یه کارتون قشنگم ببینی یه چیز دیگه اس خیلی حال میده
بنظرم موی کوتاه یا متوسط برای سن ما مناسبتره ادمو جوونتر نشون میده البته من و شما و بقیه دوستان که هیجده ساله ایم بازم هر چی دختر گلت خوشش میاد همون کار رو بکن دخترا خیلی عزیزن
انشالله بهتر بشی خیلی از خودت کار نکش چون بدتر میشه
منم برای خودت و خانواده عزیزت سلامتی و شادی آرزو میکنم

رضا پنج‌شنبه 14 دی 1396 ساعت 14:33

خوشبختی یعنی چه ؟

ھمه ما می دانیم که خوشبختی مطلقاً ربطی به شرایط و امکانات بیرونی زندگی ما ندارد و این امر را کل

بشریّت به تجربه درک کرده است . چه بسا امکانات بیرونی مد نظرمان که می پنداریم باعث خوشبختی

ما می شود فراھم می آید ولی اندکی احساس خوشبختی بما نمیدھد و بلکه با حیرت می بینیم که

ھمان احساس خوشبختی سابق را ھم از دست داده ایم . چرا؟ یعنی در جریان تلاش برای فراھم کردن

اسباب خوشبختی خود، بدبخت شده ایم . این یک قاعده بشری در سراسر جھان است .

خوشبختی یک احساس است و لذا مطلقاً به زبان منطقی و فنی و مادی قابل توصیف و نمایش نیست .

خوشبختی احساس رضایت چیزی در اعماق ماست که نمی دانیم آن چیز چیست یا کیست . بھرحال آن

کس خود خود ما ھستیم که معلوم می شود که راضی نیست . از کی ؟ از خود ما . در اینجا خود خود ما

از خود ما راضی نیست و ما را سرزنش و لعن و نفی می کند . این ھمان وجدان یا خدای ماست . پس

بایستی او را در خود بشناسیم که کیست و چه می خواھد تا راضی اش کنیم از خودمان . و میدانیم که

به ھیچ وجه ھم نمی توانیم او را فریب دھیم بلکه فقط در جنگ با او وجودمان تبدیل به جھنّم میشود و

این ھمان بدبختی است . خوشبختی یعنی از خود راضی بودن . ولی اکثر ما راه و روش این راضی کردن

خودمان را در اعماق دلمان نمی دانیم . ولی کسانی بنام پیامبران خدا آمده اند تا این راه و روش را

بما آموزش دھند و آن دین خداست که راه تقوی و از خود گذشتن است . خود خود ما وقتی از ما راضی

می شود که از خود بگذریم . آنگاه او از ما راضی می شود . یعنی بمیزانی که در صدد خوشبخت کردن

خود ھستیم او از ما راضی نیست و لذا احساس بدبختی می کنیم . پس تنھا راه خوشبخت شدن دست

کشیدن از خوشبخت کردن خویش است . ولی اکثر ما آن کانون خوشبختی و رضایت از خود را در بیرون از

خود جستجو می کنیم یعنی در نگاه و حرف دیگران . ما می خواھیم که دیگران ما را خوشبخت بدانند و

ھر کسی ھم توقع را از دیگری دارد و در عین حال ھر کس بمیزان بدبختی دیگران است که خود را

خوشبخت می یابد. و بدینگونه است که ھرگز از این نگاه ھیچکس خوشبختی را نخواھد یافت الّا برای

لحظاتی بسیار کوتاه آنھم از زبان ریائی و چاپلوسی دیگران . چون ھر کسی در بدبختی دیگران احساس

خوشبختی را می جوید لذا ھیچکس حاضر نیست خوشبختی دیگران را بخواھد و به زبان آورد . و اتفاقاً

اگر ھم دیگری را خوشبخت می یابد سعی می کند خلاف این امر را به او بازگوید . پس احساس

خوشبختی بواسطه دیگران ھمان برزخ است که گاه در جدال برای اثبات خوشبختی خود و بدبختی

دیگران چه دوزخھا به پا می گردد.

نگاه و اندیشه دیگری در باب خوشبختی وجود دارد که اندکی عاقلانه تر می نماید و آن اینکه بخواھیم تا

دیگران از ما راضی باشند . بدینگونه کمر خدمت به دیگران می بندیم و بکلی دست از خود می کشیم و

ایثار پیشه می کنیم تا از ما راضی شوند و گاه در این جھت به خود فروشی می پردازیم تا ما را بپرستند .

خدمت و ایثار به دیگران جھت ارضای نفس خویش. و ما می خواھیم این رضایت را از جانب دیگران

بیابیم و بشنویم ولی ھرگز چنین نخواھد شد الا برای مدتی بسیار کوتاه آنھم از روی ریا . از این منظر ھم

به ھمان نتیجۀ اوّل می رسیم که ھرگز به قصد ارضای خود و احساس خوشبختی نمی توان به این

احساس رسید چه از طریق خود پرستی و چه از طریق از خود گذشتگی به نیّت پرستیده شدن . نتیجۀ

نھائی اینکه ارادۀ به خوشبخت شدن منشأ بدبختی بشر است . در واقع بدبختی ھمان اراده و اندیشۀ

خوشبختی است.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 47

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.