زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)
زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)

--آب گلهایی که پسرم برام خریده رو عوض میکنم ،  چقدر با دیدن گلها ذوق کردم ،  هر از گاهی برام گل میگیره ،  هرگز نگفتم عاشق گلم و هیچ هدیه ای برام بهتر از یه شاخه گل نیست اما پسرم منو خوب میشناسه 

--  نقش مادریشو به خوبی یا بهتر بگم بی نظیر ایفا کرده متاسفانه در نقش همسر چندان ندرخشیده ، همیشه گله مند همسرش بوده که با زحمت و تلاش مال حلال به خونه اورده اینکه چرا کمه ، چرا تو هم مثل بقیه دست به هر کاری نمیزنی ، بنظرم ناشکری کرده ، باعث شده پدر زحمتکش در چشم بچه ها حقیر و بی عرضه بنظر برسه ، احترامی برای پدری که اینقدر زحمت کشیده قائل نیستن و این اصلا خوب نیست


فافاجون

اینجا فواره پول از زمین میجوشه ، این فواره حداقل روزی یک میلیارد پول از زیر زمین که نه بلکه از جیب مردم بیرون میکشه و میریزه تو حلق بانویی به اسم فافا جون ، چندنگهبان مسلح در ورودی قرار دارن بعد وارد قسمت بازدید بدنی میشی ، ساختمان چندین طبقه اس شیک و مجهز به انواع و اقسام دوربینهای مخفی ، کارکنان بانوان متحدالشکلی با لباس فرم  ، بینی های عمل شده گونه گذاشته و ... همگی شبیه هم فقط از روی کلاه گیسهای مختلف و رنگارنگشون میتونی از هم تشخیصشون بدی

اول وارد اتاق مشاوره میشی و مشاور به تو (منظور به عروس خانوم) میگه که نیاز به چه تغییر و تحولاتی داری با استفاده از کامپیوتر و یه سری وسایل دیگه صورتت تجزیه تحلیل میشه و برای اجرا به اتاقهای بعدی که تعدادشم کم نیست فرستاده میشی در نهایت عروس خانوم  ، به طبقه بعدی فرستاده میشه تا بقیه صافکاری و بتونه کاری روی صورتش انجام بشه دیدن فافا جون  که جزو محالاته و ایشون به هیچ عنوان به کسی رخ نمی نمایانن و عروس خانم هم تا پایان پروژه به کسی نشون داده نمیشه در ضمن در مکان عجیب و غریب یه طبقه که شامل باغ و فضای سرسبزو استخر و غیره وجود داره تا عروس داماد فیلمبرداری کنن و عکسهای مکش مرگ ما بگیرن

بنظرم یکی از راههای پولدار شدن استفاده از جهل و بی خردیه مردمه و البته باید چشم و هم چشمی رو هم بهش اضافه کرد ، والا اگه گودزیلا  هم برای عروسیش بیارن اینجا سیندرلا از در دیگه میاد بیرون ، اما چه سود و چه حاصل یا بهتر بگیم به چه قیمتی ،حساب اونایی که پول براشون ریگ بیابونه جدا ولی اکثر افرادی که میان اینجا مردم معمولی هستن با کلی قرض و قوله ، طفلکی دامادها که مجبورن اول زندگی پولهای مفت و بیخودی خرج کنن ، برای دیدن چهره ای کاملا مصنوعی که با یه مشت اب از بین میره 

 برنامه سالن زیبایی گردی ما همچنان به عنوان یه تفریح مفرح ادامه داره  ،  خدا رو شکر دیدنش خرجی نداره


هوا سرد شده

مامان معتقدبود پوشیدنش واجبه و خواص زیادی داره ، از سرما زدن دل و پهلو جلوگیری میکنه ، لباس به تن میچسبه و سرما نمیخوریم و کلی خواص دیگه که لزومی نمی دید برای ما توضیح بده ، دارم در مورد یه نوع لباس به نام زیر پوش حرف میزنم که وقتی بچه و نوجوان بودیم پوشیدنش الزامی بود و به هیچ وجه نمیشد از پوشیدنش امتناع کرد ، ممکن بود زمین به اسمون و آسمون به زمین بیاد اما نپوشیدن زیر پوش حتی از کفر گفتنم بدتر بود ، زیرپوشها از پارچه های نخی خیلی لطیف و نازک درست میشدن بلندیشون تا زانو میرسید وقت پوشیدن دامن اشکالی بوجود نمیآورد تازه نوعی زیردامنی محسوب میشد و دامن فرم و شکل بهتری به خودش میگرفت اما برای منی که بیشتر شلوار اونم از نوع لی میپوشیدم واقعا مکافات بود ، بله روزگار همچنان با اجبار پوشیدن زیرپوش میگذشت تا اینکه اون روز زیبا از راه رسید ، یکی از اقوام مهمان ما بود ، یادش رفته بود لباساشو ببره حمام ، من براش بردم و دیدم بین لباسهاش زیر پوشی وجود نداره ، با خجالت ازش پرسیدم مگه شما از زیر پوش استفاده نمیکنین اونم گفت نه اینطوری راحترم ، خلاصه بعد از این جریان انقلاب امتناع از پوشیدن زیرپوش در خانه ما شکل گرفت گرچه اول با مخالفت شدید مامان مواجه شدیم اما کم کم و با صبر تونستیم حرف خودمونو به کرسی بنشونیم ، گمان نکنم الان کسی از زیر پوش استفاده کنه اما لازم به ذکره که مادر گرامی همچنان از زیرپوش استفاده میکنه و علت تمام سرماخوردگی ها رو نپوشیدن زیرپوش میدونه

چند روزه که هوا خیلی سرد شده ، به این فکر میکنم زیرپوشها دوستان خوبی در سرما برامون بودن بدن و گرم نگه میداشتن حرف مادر درست بود فقط ایکاش قدشون اینقدر بلند نبود


پیامکهاتو بخون

اگه بهم تک نمیزد تا شب  متوجه پیامکش نمیشدم ، و اگه پیامکش و نمی دیدم  تمام روز تو رختخواب غلت میزدم نزدیک ظهر از خواب بیدار میشدم یه غذایی سرهم میکردم میخوردیم و باز میخوابیدم عصری میشد و دیدن تی وی و خوردن چای و شب و هیچ روزم تموم

اما تکش باعث خوندن پیامکش شد و خوندن پیامک باعث از جا بلند شدن دور رو بر و جمع و جور کردن و غذا بار گذاشتن و حاضر شدن و قدم زدن با یه دوست خوب در هوای تمیز و نم نم بارون و کلی حس خوب و انرژی مثبت


چهار حرف

- دیشب دعا کردم  بارون بباره ، قطرات بارون رو شیشه اتاق نشستن بعضی ساکت و اروم تایپ کردن منو نگاه میکنن و بعضی شیطون و شلوغ سر میخورن می افتن پایین

شادونه در هوای ابری چرتی میشه از شر و شور می افته

--بنظر م معتادا از بقیه مردم فعالتر و پرکارترن سر صبح یا اخر شب هنوزم مشغول جوریدن پلاستیکهای زباله هستن نمیدونم از توش چی جمع میکنن اما هر چی هست فعالیتشون برای کار زندگی بیشتر از مردم سالم و معمولی بنظر میرسه

--- اعتماد به نفس بعضی ها از سقف هم گذشته ، مثلا اعتماد به نفس این خانوم 42 ساله که با صدای بلند داره در مورد خواستگارش و خواسته های عجیب و غریب خودش حرف میزنه

---- در زمان ما به دخترایی بالای 20 سال که ازدواج نکرده بودن میگفتن ترشیده ، الان نمیدونم این اصطلاح هنوز کاربرد و رواج داره یا نه ، یا کاربریش عوض شده