زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)
زنی با انگشتر عقیق

زنی با انگشتر عقیق

وقتی گرفتاریهای این دنیا چون خوابهای پریشان می گذرند پس شکیبا باش...امام علی(ع)

تلاش

قصدم غر زدن یا ناشکری کردن و شکوه و شکایت نیست نمیدونم شایدم باشه شاید فقط میخوام اوضاع و حال روزی که برمن و نسل من گذشته رو توصیف کنم

در هر حال از خونه پدری با همه امکانات و اسایش  راحتیش وارد خونه خودم شدم خونه که چه عرض کنم دو تا اتاق و یه زیرزمین کوچیک به عنوان اشپزخانه بهم داده شد سالها با همین وضع زندگی کردم آسون نبود ولی تحمل میکردم و با همسرم تلاش میکردیم تا زندگی بهتری برای خودمون بسازیم و خدا رو شکر موفقم شدیم

الان اکثر عروس دامادها چه اونایی که دارن و چه ندارن حداقل یه دستگاه اپارتمان اجاره میکنن در حالیکه ماشین و بقیه امکانات زندگی هم براشون مهیاست

وقتی از عروسیها برمیگردیم از خودم میپرسم این زوج جوان دیگه برای چی باید تلاش کنن و به چی باید برسن ؟ آیا فراهم بودن همه امکانات که باعث آسایششون میشه جلوی پیشرفت و تلاش بیشتر برای زندگی بهتر رو ازشون نمیگیره ؟ البته بعضی از زوجها و خانواده هاشون تا خرخره زیر قسط و قرض میرن تا بتونن این امکانات و تهیه کنن که باز اینم بداز بدتره چون فقط باید کار کنن تا بدهیشون سالها بعد صاف بشه و اینم بنظرم مانع بزرگی برای پیشرفته

پولی که صرف این تجملات میشه اگه به یه کاری شغلی حرفه ای هنری زده بشه و هر دو با هم تلاش کنن در طولانی مدت بهتر جواب میده در عین اینکه همین با هم بودن و تلاش کردن باعث ایجاد محبت و علاقه بیشتر میشه

نظرات 7 + ارسال نظر
محمد رضا چهارشنبه 29 شهریور 1396 ساعت 13:19 http://hamsayehmah.blig.ir

سلام
اگه هم این خرج های الکی صورت نگیره هم یه جور دیگه دردسر ایجاد می کنه و ای بسا زندگی رو از همون اولش خراب کنه ..
امان از چشم و هم چشمی
امان از حرف مردم
مسئله اصلی اینه که بیشتر آدمها بزرگ نمی شن هیچوقت

سلام
امان ای امان

علی امین زاده دوشنبه 27 شهریور 1396 ساعت 19:40 http://www.veryveryinteresting.com

چیزی که من می بینم فرهنگ شده (البته من بهش می گم ضد فرهنگ) اینه که کلاً باید یه چیزی پیدا کنی و باهاش بگی از بقیه بالاتری.

طرف 5 سال برای بچش جشن تولد نگرفته بوده. اومده یه باغ کرایه کرده تا تلافی 5 سال در بیاد. به فاصله ی دو هفته بعدش، یکی از بچه دارهایی که توی همون مهمونی بود اومده برنامه ی فصا تری گرفته که بگه من بالاترم!

گل گفتین دقیقا همینه همه میخوان بگن ما بهتریم درحالیکه بهتر بودن ربطی به این مسائل نداره

پژمان دوشنبه 27 شهریور 1396 ساعت 07:58 http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام
با نوشته شما کاملا موافق هستم. یه زندگی نیاز به امکانات اولیه داره نه چیزی که قراره مثلا برای ده سال آینده داشته باشیم رو به هر بدبختی که هست همین اول زندگی تهیه کنیم. این همه پسر مجرد، این همه دختر دم بخت، و این همه فساد بخش بزرگی از این تغییر تفکر ماست. تغییری در جهت منفی.

سلام
امیدوارم کم کم از این تفکرات غلط دست برداریم

علی امین زاده شنبه 25 شهریور 1396 ساعت 20:05 http://www.veryveryinteresting.com

سلامی گرم بعد از یک غیبت طولانی! وب سایت قبلی من دیگه به طور کامل از رده خارج شد و از این به بعد این آدرس جدید سایتمه. خوشحال

میشم سر بزنید و ضمناً آدرس رو در لینکهاتون تصحیح کنید.

www.veryveryinteresting.com

سلام آقای امین زاده
چه عجب خوش اومدین
خونه نو مبارک

یاسر شنبه 25 شهریور 1396 ساعت 13:42 http://saheb-delan.blogfa.com

سلام. تاخیر داشتید خانم...
قصد توجیه ندارم. از زمانی صحبت می کنید که تقریبا همه همینطور بودند. ولی الان با اینکه موافقم اصلا جو خوبی نیست ولی یه طورایی همه همینطورند و یه طورایی شاید بدتر. یه زمانی تن آدمی شریف به جان آدمیت-نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. الان دیگه این شعر طور دیگه خونده میشه. تن آدم شریف است به جان آدمیت - نه!!!! همین لباس زیباست نشان آدمیت.
اون زمان کار کردن راحت تر بود ،‌زندگی مهیا کردن راحت تر بود توقع از زندگی کمتر بود. الان اونهایی که یه زندگی نسبتا خوب هم دارند باز هر چقدر میدوند باز هم کم میارند. توقعها زیاد شده، عقلها توی چشمها رفته، در دروازه دهان مردم چهار طاق بازه و هزار و یک نسئله کوچک و بزرگ و بیخود و با خود دیگه.
اوضاع خوبی نیست.

سلام
شرمنده بابت تاخیر
یکی از اقوام سن و سال دار ما هر وقت میگیم قبلا زندگی راحتر بود میگه زندگی همیشه سخت بوده چه سالها قبل چه الان منتها باید ما سخت نگیریم و باهاش کنار بیایم

نگین پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 19:43

سلام شکیبا جان

کلاً نسل جدید اینقدر همه چیز براشون سهل الوصول و راحته که تقریباً میشه گفت قدر هیچی رو نمیدونن چون براش زحمت نکشیدن ...

البته نمیشه صد در صد گفت ولی چیزی که من در اکثرشون میبینم همینه ...

هفته قبل یک عروسی رفتیم شام عبارت بود از:
ران مرغ سوخاری ... ماهی فیله سوخاری .. کباب کوبیده .. خوراک گوشت و قارچ ... جوجه کباب و سه نوع برنج
بعلاوه نوشابه و دوغ و دلستر و سالاد و ژله و کارامل و چای و قهوه و خلاصه بقول قدیمیا از شیر مرغ تا جون آدمیزاد فراهم بود!!!
میوه و شیرینی هم که بحدی زیاد بود که اگه میخواستیم نفری 6 تا موز هم بخوریم مشکلی نبود!!!

با خودم فکر کردم خوب مگه غیر از اینه که آدم با چند تا قاشق غذا سیر میشه و یک نوع غذا کفایت میکنه؟
مگه نیومدیم چند ساعت کنار هم خوش باشیم و به سلامتی دو تا جوان رو راهی خونه بخت کنیم؟
پس اینهمه اسراف و ریخت و پاش واسه چیه؟

البته مادر عروس خیلی حق بجانب میگفت دختر من چیزی کم نداره واسه همینم داماد وظیفه شه که چیزی کم نذاره !!!!

وای از شنیدن این جمله فشارم رفت رو بیست شکیبا !!!!!

سلام نازنین بانو
واقعا حالم از اینهمه اسراف بد میشه مخصوصا تو عروسیها خیلی بریز و بپاش بیخودی صورت میگیره
اعتماد به سقف مادر عروس منو کشته
چه میشه کرد وقتی معیار مادیات باشه وضع بهتر از این نمیشه
انشاالله خوشبخت بشن و قدر همدیگه رو بدونن

مریم چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 23:24

لایک
مطالب وبلاگتونو دوس دارم .جالبن برام دوست دارم مسائلو از دیده یه بزرگتر ببینم

سلام مریم جان خوش اومدی
امیدوارم تجربیاتم به دردت بخوره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.