ظاهرمو خوب راه میبرم منظورم اینه وقتی میرم مهمانی جایی به خودم میرسم آه و ناله نمیکنم با وجودیکه ممکنه درد داشته باشم این مسئله باعث حساسیت بعضی ها شده ، گاهی بهم تیکه میندازن به شوخی یا جدی قبلا دلخور میشدم اما الان دیگه حرفای بیهوده برام اهمیت نداره لبخند میزنم و ازش رد میشم اینم یکی از خوبیهای بالا رفتن سنه آدم دنیا رو یه جور دیگه میبینه
اما اینجا که دنیای مجازی و دوستان مجازیه به خودم اجازه میدم یه کم از دردام بگم ، دیگه نمیتونم زیاد کار کنم با وجودیکه دوست ندارم کارگر بگیرم و همیشه خودم کارامو انجام دادم اما درد دستم با کار کردن بیشتر میشه ، سلامتی نعمت با ارزشیه اگر در طول عمرمون تغذیه درست داشته باشیم و زیادی و بی جا از خودمون کار نکشیم دیرتر بدنمون فرسوده میشه در 30 سال گذشته خیلی از جسمم کار کشیدم ، بماند که هیچکس نفهمید و درک نکرد هر کسی یه چیزی گفت و یه زخمی به روح و روانم زد
اما دلخوشم به خدا که خوب و بد بنده هاشو میبینه و حواسش به همه هست
بله منم دقیقا مثل شما
هیچوقت هیچکس نفهمید چقدر کار کردم تو خونه
جز مادر مرحومم که همیشه میگفت اینقدر از خودت کار نکش جون ادمیزاد اگه رفت دیگه برنمیگرده
حیف که گوش نکردم . تنها دلسوزم اون بود که رفت
آه مادر
خدا رحمتشون کنه
همین هم درده خو
ولی خب جسم همین دیگه
چه میشه کرد
بازهم خد ارو شکر کنید
شکر میکنم
چند تا از مطالبتونو خوندم
راحت و روان مینویسید.
منم طی این سالها بدجور از خودم کار کشیدم و الان یه زن خسته و بی حال و بیجونم... دلم یه انگیزه درست و حسابی میخواد
ممنون که وقت گذاشتی و خوندی
تا دیر نشده به خودت استراحت بده زیادی از خودت کار نکش ، کار و فعالیت خوبه ولی باید با توان و جسم و روح ما سنخیت و نتاسب داشته باشه
:(
...
آه که زدین به هدف
چند روزی هست که مدام فکرم درگیر این مسئله هست
با اینکه پدرم وضع مالی خوبی داشت مادرم تمام کارای خونه پخت و پز و خیاطی و... وتا جایی که میشد کارای بیرون مثل خرید کارای بانکی و... رو همراه شغل معلمی انجام میداد
ما نیازی به اون همه از خود گذشتگی مادر نداشتیم
وقتی به پدرم از کاراش می گفت میگفتن خوب کمک میآورد ی
با اینکه قبول داره کاراش درست نبوده باز روشش همونه
من بیشتر دوست داشتم مادرم سرحالتر باشه تا ۲۰ سال پیرتر نشون بده
وای مامانت خیلی مسئولیت قبول کرده
میدونی نسیم جان هر کسی هر طور زندگی کنه تغییر دادنش براش سخته از اول باید سنجیده عمل کرد طوریکه نه سیخ بسوزه نه کباب
پیشنهاد میکنم خودت اعتدال رو در زندگی رعایت کنی هم مسئولیتها ت رو درست انجام بدی هم بفکر سلامت روح و جسمت باشی
چشم دل با زکن که آن بینی
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1621
ready up و منتظر حضور سبزتان
این هم آپلود جدید که امر فرمودید!
چشم دل با زکن که آن بینی
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1621
ready up و منتظر حضور سبزتان
ممنون از دعوتتون
چشم دل با زکن که آن بینی
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1621
ready up و منتظر حضور سبزتان
ممنون از دعوتتون
آخی.
اشکال نداره. هر فصلی زیباییهای خودشو داره.
سلام شکیبا جان
بخوبی میفهمم چی میگی
یه زمانی به خودمون میاییم که دیگه دیر شده و بدن فرسوده شده ...
ولی ته دلمون حس رضایت داریم .. و این خوبه ..
منم کمتر به خودم فشار میارم و کارهایی رو که زمانی یکجا انجام میدادم، الان تفکیک میکنم و به تدریج انجام میدم
متاسفانه کار هیچکس غیر از خودم به دلم نمیشینه میدونم خیلی بده ولی دست خودم نیست ...
کارها رو تقسیم بندی میکنم اینجوری هم جسمم کمتر اذیت میشه هم روح و روانم آرامش بیشتری داره ...
برات سلامتی و دل خوش و آرامش آرزو میکنم خانوم گل
سلام بر نگین بلاگفا
روش خوبی داری
منم برات بهترینها رو ارزو میکنم
شمو هنوز چهارده سالته شکیبای جان
عزیز دل یه کارگر بگیر که هفته ای یکبار خونه رو برات برق بندازه فقط بمونه کارهای روزمره ...
حالا به من بگو تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره
هرچی شما بگی همون درسته
مادر من هم مثل شماست چند ساله که میگه من دیگه پیر شدم و نمی تونم مثل قبل کار کنم و من بخاطر ورودش به دوران میانسالی ناراحتم و دلم می خواد از اینی که هست پیر تر نشه ولی زمان بی رحمانه سریع میگذره
امیدوارم حال مامانت خوب بشه در ضمن بهش بگو پیری مال 300 سال به بعده هنوز کو تا پیری
سلام
حق با خورشید خانومه
سلام
راه درست همینه. هر جا نگرم صاحب خانه تویی تو.
اینکه امیدت به خداست و نه بنده خدا این یعنی خودسازی و این خیلی خوبه. و البته اینطورم نیست که همه چیز ول بشه به امان خدا که خدا هم اینطور نمیپسنده. برای دردهاتون حتما چاره هایی هم هست. برای درد دستتون هم همینطور. ورزشهای بخصوص و هدفمند برای بالابردن توان جسمی که خیلی بهتون کمک می کنه.
خوشیهاتون صد چندان.
قریب به اتفاق همه مثل همیم!!